نويسنده: آية الله اكبر هاشمى رفسنجانى و جمعى از محققان مركز فرهنگ و معارف قرآن
سبك تفسيرى: ترتيبى - تقطيعى
هدف: تهيه معجم موضوعى قرآن
تعداد مجلدات: بيست جلد كه تا سال 1380 دوازده مجلد آن به چاپ رسيده است.
نوبت چاپ: چاپ اول جز مجلد يكم كه چاپ دوم شده است.
ناشر: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم
22 دفتر دويستبرگى حاصل تلاش آية الله آقاى هاشمى رفسنجانى در زندان اوين از دى ماه 1354 تا پيروزى انقلاب اسلامى در 1357 است كه به صورت سىهزار برداشتبا هشتهزار عنوان پايه اوليه «تفسير راهنما» را بنا نهاد. اين دفترها در سال 1366 به دفتر تبليغات اسلامى واگذار شد. براى تكميل اين كار مركز فرهنگ و معارف قرآن تاسيس شد و محققان آن به كار پژوهش، تدوين و نگارش همت گماشتند.
محققان اين مركز در گروههاى پنجنفره آن برداشتها را بررسى و تكميل كرده و در گروههاى سه نفره به تصويب نهايى رساندند. از چاپ اولين مجلد آن در سال 1371 تا سال 1376 كه چاپ دوم آن عرضه شد سبك ارائه برداشتها تكامل يافت و كاستىهاى آن جبران شد تا آنكه در سال 1378 و همزمان با انتشار مجلد هشتم ترجمه آيات نيز به آن ضميه شد.
گرچه براى پيشگيرى از حجم نامناسب، تا مجلد ششم سورههاى بزرگ تقطيع شده است ولى از سوره توبه تا پايان قرآن تمام سورههاى هر مجلد به صورت كامل در آن قرار گرفته است.
برداشتهاى هر آيه با تفكيك از يكديگر شماره زده شده و در فهرست نمايهاى در پايان هر آيه به آن ارجاع داده شده است.
به اين ترتيب خواننده مىتواند موضوعات هر آيه را به اجمال و تفصيل ببيند و موضوع انتخابى خود را از آن گزينش كند.
در پايان هر كتاب، فهرستى جامع از تمام موضوعات آياتى كه در آن مجلد تفسير شده استبه صورت الفبايى - موضوعى تهيه شده است كه محققان را از راه موضوعات كلى به ريزترين مطالب آيات راهنمايى مىكند. اين فهرستهاى جامع در نهايت همراه با آدرس آيات مربوط به آن به قرآن پژوهان عرضه خواهد شد و هم اكنون كتاب «فرهنگ قرآن» با كمك گرفتن از آن نمايهها و تلفيق كردن با تحقيقات ارزشمند محققان ديگر به طبع رسيده و كليدى براى فهم مفاهيم و موضوعات قرآن كريم است.
1. توجه به روايات: اين تفسير در زمره تفسيرهاى روايى نيست ولى رواياتى را كه به بيان ظاهر آيات پرداختهاند و ابهامى از آن را زايل ساختهاند در پايان آيه مربوطه آورده و متن عربى و ترجمه فارسى آنها را پس از برداشتهاى هر آيه ضميمه كرده است. مركز فرهنگ و معارف قرآن در نظر دارد رواياتى كه به تاويل آيات و يا تطبيق مصداقهاى خاص نظر دارد براى تكميل و تحقيق بيشتر و ارائه در قالب تفسير ماثور جمعآورى كرده در طرحى مستقل به آن بپردازد.
2. اعتماد به ظاهر آيات: در سرتاسر اين تفسير حجيت داشتن ظواهر قرآن مشهود است. گرچه رعايتسبك ترتيبى - تطبيقى كه تفسير راهنما را از ديگر تفاسير ممتاز ساخته است،به نويسندگان آن اجازه نداده است كه بين آيات ناسخ و منسوخ و حتى عام و خاص به قضاوت نشسته و نتيجه آن را به صورت ديدگاه قرآن در آن موضوع ارائه دهند. اميد است اين مهم به صورتى ديگر تامين شود و به بانك اطلاعات مركز فرهنگ و معارف غنا بخشد.
3. ارتباط آيات: محققان از ارتباط جملهها و بندهاى هر آيه با يكديگر و از سياق آياتى كه در مجموعهاى مرتبط قرار گرفتهاند، نكتههاى خوبى استخراج كردهاند.
4. ساختار ادبى: در سراسر تفسير، نويسندگان آن به ساختار ادبى آيه نظر داشته و توجه به لغتها و تركيبهاى آيه مايه پيدايش برداشتهاى جديدى شده است.
5. قيدها و صفتها: هر صفتيا قيدى كه در آيه آمده است منبعى براى كسب نكتهها قرار گرفته و حتى جايگاه حروف در آيه نيز گاه به دقتبررسى شده و راز استعمال آن به صورت برداشت مستقل مطرح شده است.
6. شان نزولها: شان نزولهايى كه محققان اين تفسير آن را معتبر شناختهاند به برداشتها كمك كرده است و آنها را افزايش داده يا قيدى به آن افزوده است.
7. الغاى خصوصيت: «الغاى خصوصيت» يكى از شيوههاى برگزيده اين تفسير است كه براساس آن از آياتى كه به ظاهر درباره شخص يا موضوع خاصى سخن گفته است نكتههايى كلى و جامع استفاده شده است.
8. مفهومگيرى: از شيوههاى ديگرى كه در اين تفسير مايه دستيابى به بسيارى از برداشتها شده «مفهومگيرى» از آيات است. البته برداشتهايى كه لازمه مفاد آيه مىباشد گرچه به تامل نيازمند باشد، حتىالمقدور از قلم دور نمانده است.
9. نقل قولها: قرآن هرگاه سخنى را از ديگرى نقل مىكند، اين نكته بديهى مىنمايد كه درباره اثبات يا نفى آن نظر دارد و آن را به منظور آموختن نكتهاى مثبتيا منفى نقل كرده است. نويسندگان تفسير راهنما اين مبنا را باور داشته و براساس آن برداشتهاى مفيدى ثبت كردهاند.
10. آراء مفسران: تفسير راهنما را نمىتوان كتابى كه جامعنظرها و آرا باشد معرفى كرد. گروههاى تفسيرى خود را به مطالعه دقيق ده تفسير از جمله الميزان و مجمعالبيان ملزم ساخته بودند ولى هرگز به صرف وجود يك قول، آن را به برداشتى هر چند احتمالى تبديل نكردهاند، بلكه تنها به نكاتى عنايت ورزيدهاند كه پس از مطالعه تفاسير، خود نيز آن را پسنديده يا محتمل ديدهاند. در نتيجه كمتر موردى مىتوان يافت كه سخنى را با استناد به يكى از مفسران آورده باشند.
آنها در مراجعه به تفاسير تنها به تفسيرهاى شيعه اكتفا نكرده بلكه از تفاسير اهلسنت نيز بهره بردهاند و آنجا كه مفسرى به دور از تعصبات نادرست، سخنى صحيح آورده است، استفاده كرده و برداشتهاى خود را غنى ساختهاند.
11. كتابهاى لغت: مراجعه به كتاب لغتبراى مفسر اجتنابناپذير است. او هر چند عربزبان باشد بايد لغت را در استعمال عصر ظهور اسلام در نظر گيرد و از آيه همان معنايى را بفهمد كه عربهاى مكه و مدينه در آن زمان مىفهميدند.
در آييننامههايى كه نويسندگان تفسير راهنما خود را به آن ملزم ساختهاند نام كتابهايى خاص به عنوان منابع اصلى لغت آمده است كه عبارتند از: مفردات راغب، لسانالعرب، القاموس المحيط، المصباح المنير، معجم مقاييس اللغه، تاجالعروس، النهاية، الصحاح.
بديهى استسخن اهللغت را تنها در صورتى پذيرفتهاند كه به آنها اطمينان داده است، زيرا هر مفسر و يا مترجم قرآن مىداند كه صرف وجود معنايى در كتابهاى لغت دليل صحت و يا اراده آن از كلام نيست.
12. توضيحات: اگر گفته شود براى دانشجويان و طلاب مفيدترين بخشهاى تفسير راهنما همان توضيحاتى است كه ذيل برداشتها آمده است، سخنى گزاف نيست، زيرا برخى نكات آيه تنها با توجه به آنچه در توضيحات آمده است ذهن مخاطب را به خود جلب مىكند و براى كسى كه بخواهد بدون مراجعه به آن، برداشتها را مطالعه كند سؤالهاى زيادى بىجواب خواهد ماند.
علاوه اينكه گاه در توضيحات، احتمالات گوناگونى در مصداقهاى آيه بيان مىشود كه چون در متن برداشتها نيامده است از راه فهرستهاى آخر آيه و نيز آخر كتاب به آن دست نمىيابند.
13. برداشتهاى احتمالى: تفاسير گوناگونى كه تاكنون بر قرآن نوشته شده است گاه نكتههايى را بيان كردهاند كه نه مىتوان آن را به راحتى پذيرفت و نه مىتوان به آن بىاعتنا ماند.
نويسندگان تفسير راهنما از طرفى ثبت اين نكتهها را براى تهيه فهرستى جامع از مطالب قرآن ضرورى ديدهاند و از طرفى ديگر نخواستهاند صحت آن نكتهها را به مخاطب القا كرده باشند، انتخاب علامتستاره كه نه نور خورشيد دارد و نه تاريك استبراى اين برداشتها آنها را از مطالب ديگر آيه ممتاز ساخته است تا كسانى كه مايلند احتمالات نه چندان قوى را نيز ديده باشند به خواسته خود برسند.
14. ترجمه آيات: انگيزه اصلى آيةالله آقاى هاشمى رفسنجانى و مركز فرهنگ و معارف قرآن، تهيه فهرستى جامع از مطالب قرآن بود و براى اين هدف نيازى به ترجمه احساس نمىشد تا زمانى كه تفسير به چاپ رسيد و محققان با مراجعه به آن دريافتند كه براى فهم آيه وجود ترجمهاى كه با برداشتها مطابقت كامل داشته باشد ضرورى است.
ترجمهاى كه هماكنون از مجلد هشتم به بعد ذيل آيات قرار گرفته است از ترجمههاى ديگر دو امتياز قابل توجه دارد: نخست اين كه تا حد امكان با فهم نويسندگان تفسير راهنما همآهنگ شده است و ديگر اين كه سعى شده است از خطاهايى كه گاه در ترجمههاى ديگر مشاهده شده، محفوظ بماند.
15. همآهنگى با اصطلاحنامه قرآنى: مركز فرهنگ و معارف قرآن براى تهيه اصطلاحنامهاى كه بتواند نياز دائرةالمعارف قرآنى و نيز فهرستنگارى تمام كتابهاى قرآنى را تامين كند راهى جز ابداع عناوين جديد نداشتبه آن اميد كه در بانك عظيم اطلاعات قرآنى بتواند راهگشاى كسانى باشد كه در موضوعات قرآنى به تحقيق مىپردازند، نويسندگان تفسير راهنما كلمات هر برداشت را بايد بهگونهاى انتخاب مىكردند كه در نمايهسازى نهايى، با آن اصطلاحنامه همآهنگ باشد از اينرو از تعبيرات متنوع پرهيز كردهاند; اين كار گرچه از زيبايى جملهها كاسته است در نهايتبراى معجم مطالب قرآنى كارسازتر است.
16. نمايهها: اصلىترين هدف تفسير راهنما را نمايههاى آن تامين مىكند اين نمايهها كه نشان مىدهد در هر آيه چند مطلب و چه مطلبى وجود دارد، ذيل هر آيه و به ترتيب عناوين اصلى و فرعى و تنظيم الفبايى آمده است و در آخر هر مجلد مطالب سورههاى موجود در آن به تفصيل فهرستنگارى شده است.
آخرين شكلنمايهها -براساس پيشبينى مركز فرهنگ و معارف قرآن اينگونه خواهد بود كه پس از پايان بيست جلد تفسير راهنما، در سه جلد مستقل تمام موضوعات قرآن با عنوانهايى كلى به همراه زير مجموعههاى آن به چاپ رسد كه هر عنوان ريز و درشتبا آدرس سوره و آيه همراه باشد.
1. تنگناها: استخراج تمام مطالب قرآن و فهرست كردن آن -كه هدف نهايى تفسير راهنما است در بخشى از معارف قرآنى قالبى مىطلبد كه با طرح موجود در تفسير راهنما سازگار نيست، زيرا:
الف) در لابهلاى معارف قرآنى مطالب بسيارى است كه پس از ملاحظه چند آيه مختلف درباره يك موضوع استفاده مىشود; مثلا: وجود ليلةالقدر در ماه رمضان از جمع آيه «انا انزلناه فى ليلة القدر» و «شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن» به دست مىآيد. ولى اين معرفت قرآنى و نظاير آن در قالب موجود تفسير راهنما قابل ارائه نيست.
ملاحظه عام و خاص و مطلق و مقيد و آياتى كه گفتهمى شود برخى ناسخ ديگرىاند نيز از تنگناهايى است كه سبك تفسير راهنما اجازه پرداختن به آن را نداده است.
ب) تكيه بر تكتك مطالب كلى يا جزئى كه از آيه استفاده مىشود و تفكيك آنها براى توجه دادن كسانى كه نمايهها و عنوانها را فهرست مىكنند لازم است، ولى اين تفكيك مطالب گاه به گونهاى درآمده است كه خواننده گمان مىكند مطالب تكرار شده است و گاه عبارتها جذابيت لازم را ندارد.
2. نقدها: با نگاهى گذرا و يا عميق به تفسير راهنما، خواننده آن پرسشهايى در ذهن خود مىيابد كه پاسخ آن را مىجويد. كمتر كسى است كه در اين موارد قلم به دست گرفته و انتقادهاى خود را در نامهاى نوشته و به مركز فرهنگ و معارف قرآن ارسال نموده باشد. كشف اين پرسشها و تهيه پاسخ مناسب آن و بهرهگيرى از نقدها و نقطه نظرها آرزويى است كه مؤلفان تفسير راهنما داشته و دارند.
نخستين كسى كه به اين آرزو جامه عمل پوشيد شخص آيةالله هاشمى رفسنجانى است كه از ابتدا تاكنون تفسير راهنما را با صبر و حوصله مطالعه كرده و حاشيههاى مفيدى بر آن مرقوم مىفرمايند. اين تذكرات به همراه نقدهايى كه از ديگران مىرسد و يا در مجلههاى قرآنى به چاپ مىرسد مركز فرهنگ و معارف قرآن را به بازنگرى تفسير راهنما ترغيب كرده است.
3. افقهاى آينده: بازنگرى تفسير راهنما به شكلى وسيع و جامع از اهداف بلند تهيه كنندگان تفسير است و به گذشت زمان و جمعآورى پيشنهادها و انتقادهاى فراوان نيازمند است. ولى آنچه به سرعت مىتوان به آن رسيد نبايد فداى كارهاى بزرگتر شود. هماكنون جمعى به بازبينى تفسير راهنما و حذف زوايد و تكميل نواقص آن پرداختهاند تا در چاپهاى بعدى اين مجموعه بزرگ را در مجلداتى كمتر و با كيفيتى مطلوبتر ارائه دهند تا تهيه و مراجعه به آن براى همه قرآن پژوهان ميسر شود و در تمام مجلدات، ترجمه آيات ضميمه شده و روايات تفسيرى يكسان گردد.
واحد رايانه مركز فرهنگ و معارف قرآن با تهيه نرمافزارى ويژه برداشتهاى تفسير راهنما و نرمافزارى جامعتر، كه در خود دائرةالمعارف قرآنى و فرهنگ قرآن و فرهنگ تفاسير را يكجا ارائه دهد، گام بلندى در راه نشر قرآن در جوامع اسلامى برخواهد داشت و ترجمه تفسير راهنما به زبانهاى گوناگون كه هماكنون ترجمه به زبان اردو جامه عمل پوشيده، طرحى است كه مراحل تدوين خود را مىگذراند.